روانشناسی
محمدحسین محمدی کیا؛ محمدنقی ایمانی؛ علیرضا محمدی نژاد گنجی
چکیده
هدف: امروزه، سیاستگذاری برای بهبود ارتباط دانشگاه و صنعت ارزش و اهمیت زیادی دارد و آموزش دانشگاهی باید بر اساس نیازهای صنعت و جامعه باشد. بنابراین، هدف این مطالعه طراحی الگوی آموزش دانشگاهی مبتنی بر نیازهای صنعت در دانشگاه بود.
روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش 15 نفر از خبرگان دانشگاه ...
بیشتر
هدف: امروزه، سیاستگذاری برای بهبود ارتباط دانشگاه و صنعت ارزش و اهمیت زیادی دارد و آموزش دانشگاهی باید بر اساس نیازهای صنعت و جامعه باشد. بنابراین، هدف این مطالعه طراحی الگوی آموزش دانشگاهی مبتنی بر نیازهای صنعت در دانشگاه بود.
روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش 15 نفر از خبرگان دانشگاه و صنعت بودند که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه عمیق بود که روایی آن با روش مثلثسازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 86/0 محاسبه شد. دادهها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرمافزار MAXQDA تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان داد که الگوی آموزش دانشگاهی مبتنی بر نیازهای صنعت در دانشگاه دارای 30 کد باز (یا شاخص)، 7 کد محوری (یا مولفه) و 3 کد انتخابی (یا مقوله) بود. در این مطالعه کدهای انتخابی شامل مقوله زمینهای (با سه کد محوری شامل مولفه ساختاری دانشگاه، مولفه ساختاری صنعت و مولفه روانشناختی)، مقوله علّی (با دو کد محوری شامل مولفه قانونی و حقوقی و مولفه فرهنگی و اجتماعی) و مقوله راهبردی (با دو کد محوری شامل مولفه سیاستگذاری و حمایت دولت و مولفه مدیریتی) بودند. در نهایت، الگوی آموزش دانشگاهی مبتنی بر نیازهای صنعت در دانشگاه طراحی شد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه درباره الگوی آموزش دانشگاهی مبتنی بر نیازهای صنعت در دانشگاه میتوان در جهت بهبود وضعیت موجود آموزش دانشگاهی گام موثری در سه مقوله زمینهای، علّی و راهبردی از طریق مولفهها و شاخصهای آنها برداشت.
علوم اجتماعی
سعید شفاهی؛ علیرضا چناری؛ صغری افکانه
چکیده
هدف: مدیریت دانش نقش مهمی در رشد و توسعه سازمانهای مختلف بهویژه سازمانهای آموزشی دارد. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی تاثیر شاخصهای توسعه آینده پژوهی مدیریت دانش در دانشگاههای آزاد اسلامی استان تهران بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی بود. جامعه پژوهش همه اعضای هیأتعلمی و حقالتدریس دانشکدههای ...
بیشتر
هدف: مدیریت دانش نقش مهمی در رشد و توسعه سازمانهای مختلف بهویژه سازمانهای آموزشی دارد. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی تاثیر شاخصهای توسعه آینده پژوهی مدیریت دانش در دانشگاههای آزاد اسلامی استان تهران بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی بود. جامعه پژوهش همه اعضای هیأتعلمی و حقالتدریس دانشکدههای علوم تربیتی دانشگاههای آزاد اسلامی استان تهران در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 210 نفر بودند. نمونه پژوهش بر اساس جدول کرجسی و مورگان 160 نفر برآورد که با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محققساخته توسعه آینده پژوهی مدیریت دانش (67 گویه) بود که روایی صوری آن توسط خبرگان دانشگاهی تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 92/0 محاسبه شد. دادهها با روشهای تحلیل عاملی اکتشافی و معادلات ساختاری در نرمافزارهای SPSS نسخه 23 و LISREL نسخه 7/8 تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که توسعه آینده پژوهی مدیریت دانش دارای 67 گویه در 14 عامل و 6 بعد ساختار سازمانی و زیرساخت فناوری اطلاعات بهعنوان عوامل علّی، بسترهای فرهنگی موثر بر توسعه آینده پژوهی و راهبردهای مدیریتی بهعنوان عوامل زمینهساز، همسویی دانشگاه با نیازهای تحولی جامعه و سیاستگذاریهای آموزش عالی بهعنوان عوامل مداخلهگر، خلق دانش، تسهیم دانش، بهکارگیری دانش و ذخیرهسازی دانش بهعنوان پدیده محوری، تحول در سیستم آموزشی و نهادینهشدن آیندهنگاری و خطمشیگذاری بهعنوان راهبردها و توسعه هوشیاری سازمانی و بهرهوری نیروی انسانی بهعنوان پیامدها بود؛ بهطوری که همه عاملها دارای نسبت روایی محتوایی بالاتر از 70/0، میانگین واریانس استخراجشده بالاتر از 5/0 و پایایی کرونباخ بالاتر از 80/0 بودند. مدل شاخصهای توسعه آینده پژوهی مدیریت دانش در دانشگاههای آزاد اسلامی استان تهران برازش مناسبی داشت. در این مدل هر یک از عاملها بر بعد مربوط به خود و عوامل علّی بر عوامل زمینهساز، عوامل مداخلهگر و پدیده محوری تاثیر مستقیم و معنادار، عوامل زمینهساز، عوامل مداخلهگر و پدیده محوری بر راهبردها و عوامل زمینهساز، پدیده محوری و راهبردها بر پیامدها تاثیر مستقیم و معنادار داشتند (001/0P<).بحث و نتیجهگیری: نتایج این مطالعه میتواند توسط مدیران و مسئولان نظامهای آموزشی بهویژه نظام آموزش عالی با هدف توسعه آینده پژوهی مدیریت دانش در راستای ایجاد مزیت رقابتی مورد استفاده قرار گیرد.
روانشناسی
حوا معتمدی برآبادی؛ معصومه صمدی؛ محمدرضا سرمدی؛ مهدی محمودی
چکیده
هدف: تربیت اخلاقی موضوع مهمی است که در رسالههای دکتری رشته فلسفه تعلیموتربیت زیادی مورد بررسی قرار گرفته است. بنابراین، هدف این مطالعه کاوشی بر رسالههای دکتری رشته فلسفه تعلیموتربیت دانشگاههای دولتی در حوزه تربیت اخلاقی بود.
روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش رسالههای دکتری ...
بیشتر
هدف: تربیت اخلاقی موضوع مهمی است که در رسالههای دکتری رشته فلسفه تعلیموتربیت زیادی مورد بررسی قرار گرفته است. بنابراین، هدف این مطالعه کاوشی بر رسالههای دکتری رشته فلسفه تعلیموتربیت دانشگاههای دولتی در حوزه تربیت اخلاقی بود.
روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش رسالههای دکتری رشته فلسفه تعلیموتربیت دانشگاههای دولتی در سالهای 1370 الی 1399 به تعداد 263 مورد بودند که تعداد 31 مورد آنها به روش نمونهگیری هدفمند و بر اساس چکیده و کلیدواژههای مرتبط با حوزه تربیت اخلاقی بهعنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها با روش یادداشتبرداری از رسالههای دکتری رشته فلسفه تعلیموتربیت گردآوری و با روش استقرایی تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان داد که بررسی رسالههای دکتری رشته فلسفه تعلیموتربیت دانشگاههای دولتی در حوزه تربیت اخلاقی حاکی از آن بود که رسالهها در 6 حوزه شامل مقایسه دیدگاههای اندیشمندان مسلمان با دیدگاههای اندیشمندان غربی، تربیت اخلاقی بر اساس نظر اسلام، تربیت اخلاقی بر اساس نظرات اندیشمندان مسلمان، تربیت اخلاقی بر اساس نظر اندیشمندان غربی، طراحی الگوی تربیت اخلاقی در مدارس و سایر موضوعها قرار داشتند که بیشتر آنها به مقایسه تطبیقی دیدگاههای اندیشمندان مسلمان با دیدگاههای اندیشمندان غربی پرداختند. همه رسالهها ماهیتی دوگانه داشتند و تعداد 17 رساله تربیت اخلاقی را با نگاهی نظری و انتزاعی و تعداد 14 رساله تربیت اخلاقی را با نگاهی عملی و کاربردی بررسی نمودند.
بحث و نتیجه گیری: بررسی رسالههای دکتری رشته فلسفه تعلیموتربیت دانشگاههای دولتی در حوزه تربیت اخلاقی به شناخت بهتر تربیت اخلاقی کمک میکند و خلأهای موجود را به خوبی نمایان میسازد. همچنین، رسالهها انطباق لازم و کافی را با نیازها و مسائل جامعه و نیازهای آموزشی نداشتند و هیچ رسالهای درباره آسیبشناسی تربیت اخلاقی در جامعه و نظام آموزشی یافت نشد. این نتایج میتواند برای متخصصان، برنامهریزان و اساتید دانشگاهی حوزه فلسفه تعلیموتربیت تلویحات کاربردی بسیاری داشته باشد و زمینه را برای پژوهشهای بیشتر و کاربست نتایج فراهم سازد.
فاطمه رحیم پور؛ مهری دارایی؛ امین رحیمی کیا
چکیده
هدف: هدف تحقیق حاضر، طراحی الگوی آموزش الکترونیکی در دانشگاه پیام نور لرستان بود.روش شناسی:روش پژوهش حاضر، تلفیقی (کیفی- کمّی) و از نظر شیوه اجرا کاربردی بود. جامعه پژوهش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی شهر خرمآباد در سال تحصیلی 400-1399 بودند که 40 نفر بر اساس قاعده اشباع نظری و با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمّی ...
بیشتر
هدف: هدف تحقیق حاضر، طراحی الگوی آموزش الکترونیکی در دانشگاه پیام نور لرستان بود.روش شناسی:روش پژوهش حاضر، تلفیقی (کیفی- کمّی) و از نظر شیوه اجرا کاربردی بود. جامعه پژوهش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی شهر خرمآباد در سال تحصیلی 400-1399 بودند که 40 نفر بر اساس قاعده اشباع نظری و با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمّی نیز شامل اساتید دانشگاهی شهرم خرمآباد در سال تحصیلی 400-1399 به تعداد 552 نفر بودند که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 225 تعیین و با روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار بخش کیفی مصاحبه و بخش کمّی پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی ابزار بخش کیفی با روایی صوری انجام گرفت و پایایی نیز با ضریب توافق بین کدگذاران 82/0 شد. همچنین در بخش کمّی پژوهش روایی صوری استفاده و پایایی با آلفای کرونباخ 85/0 حاصل شد. تجزیهوتحلیل بخش کیفی با روش کدگذاری در نرمافزار MAXQDA3 و بخش کمی با روش حداقل مربعات جزئی در نرمافزار Pls smart3انجام شد.یافتهها: در بخش کیفی، 5 مؤلفه (محتوا، ارزشیابی، زیرساخت فنی، برنامهریزی و محیط یادگیری) و 41 شاخص برای الگوی آموزش الکترونیکی شناسایی شد. بر اساس نتایج بخش کمی، بار عاملی که ضریب همبستگی بین متغیر مکنون (آموزش الکترونیکی) و متغیرهای آشکار در یک الگو است، به ترتیب مربوط به برنامهریزی (74/0)، تدوین محتوا (63/0)، ارزشیابی (58/0)، زیرساخت فنی (51/0) و محیط یادگیری (5/0) میباشد. همچنین طبق نتایج مدلسازی معادلات ساختاری، مؤلفه برنامهریزی با ضریب۴۲/۰، تدوین محتوا با ضریب۲۱/۰، ارزشیابی با ضریب۱۸/۰، زیرساخت فنی و محیط یادگیری با ضریب۱۴/۰ به ترتیب بیشترین اثر را بر آموزش الکترونیکی داشتند.بحث و نتیجهگیری:کووید-19 نشان داد که آموزش الکترونیکی، ضرورت سیستم آموزشی در آینده است. لذا اولین اقدام، نظرخواهی از اساتید و متخصصین برای شناسایی و رفع چالشهای آموزش الکترونیکی و برنامهریزی برای پیادهسازی این سیستم در نظام آموزش عالی با توجه به مؤلفههای محتوا، ارزشیابی، زیرساخت فنی، برنامهریزی و محیطی یادگیری میباشد.
زهرا خوش نژاد؛ مهتاب سلیمی؛ رمضان جهانیان؛ مژگان عبدالهی
چکیده
هدف: دانشگاهها نقش مهمی در پویایی و رشد منطقهای دارند و دانشگاههای نسل چهارم نسبت به دانشگاههای نسل اول تا سوم، نقش موثرتری در این زمینه دارند. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی و تعیین روابط ارکان و مولفههای دانشگاه نسل چهارم در دانشگاه آزاد اسلامی بود.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی-کمّی) ...
بیشتر
هدف: دانشگاهها نقش مهمی در پویایی و رشد منطقهای دارند و دانشگاههای نسل چهارم نسبت به دانشگاههای نسل اول تا سوم، نقش موثرتری در این زمینه دارند. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی و تعیین روابط ارکان و مولفههای دانشگاه نسل چهارم در دانشگاه آزاد اسلامی بود.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی-کمّی) بود. جامعه بخش کیفی اساتید و مدیران آموزشی دانشگاههای آزاد اسلامی استان البرز بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 12 نفر از آنها با روش نمونهگیری هدفمند و گلولهبرفی بهعنوان نمونه انتخاب شدند. جامعه بخش کمّی اساتید دانشگاه آزاد اسلامی استان البرز در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 620 نفر بودند که طبق فرمول کوکران تعداد 273 نفر از آنها با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای بر اساس جنسیت بهعنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها با مصاحبه نیمهساختاریافته و پرسشنامه محققساخته گردآوری و روایی و پایایی آنها مناسب ارزیابی شد. همچنین، برای تحلیل دادهها در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون در نرمافزار MAXQDA-2020 و در بخش کمّی از روشهای تحلیل عاملی اکتشافی و مدلیابی معادلات ساختاری در نرمافزارهای SPSS-25 و Smart PLS-3 استفاده شد.یافتهها: یافتههای بخش کیفی نشان داد که برای دانشگاه نسل چهارم در دانشگاه آزاد اسلامی 48 شاخص، 16 مولفه و 4 رکن شناسایی شد؛ بهطوری که ارکان شامل سطح سازمانی (با 3 مولفه تحلیل رقبا، منابع مالی و منابع انسانی)، سطح کلان (با 6 مولفه مدیریت راهبردی، تحلیل محیط داخلی، تحلیل محیط خارجی، فرهنگسازی، آیندهنگری و آیندهپژوهی و سیاستگذاری)، سطح میانی (با 2 مولفه فناوری و استقلال و آزادی) و سطح خرد (با 5 مولفه آموزش کاربردی، ارزیابی و تغییرات محتوایی، تشخیص فرصت، خلاقیت و مهارتمحوری) بودند. همچنین، یافتههای بخش کمّی نشان داد که همه مولفهها بار عاملی بالاتر از 70/0، میانگین واریانس استخراجشده بالاتر از 50/0 و پایایی بالاتر از 70/0 داشتند. علاوه بر آن، هر چهار سطح سازمانی، کلان، میانی و خرد بر دانشگاه نسل چهارم و هر یک از مولفهها بر ابعاد مرتبط اثر معنادار مثبت داشتند (05/0P<).بحث و نتیجهگیری: با توجه به ارکان و مولفههای شناساییشده در پژوهش حاضر، برای بهبود وضعیت دانشگاه نسل چهارم میتوان زمینه را برای بهبود ارکان و مولفههای دانشگاه نسل چهارم از طریق شاخصهای هر یک از آنها بهبود بخشید.
آرش خدابخش؛ حسینعلی تقی پور؛ مهران مختاری بایع کلایی
چکیده
هدف : پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل برنامه آموزشی برای دانشگاههای نسل چهارم در ایران انجام شد.روش شناسی: روش تحقیق از نظر هدف بنیادی و از نظر روش اجرا آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه بخش کیفی شامل خبرگان و اساتید برنامهریزی آموزشی دانشگاهی ایران در سال تحصیلی 400-1399 بودند که طبق اصل اشباع نظری 17 نفر از آنها با روشهای نمونهگیری گلولهبرفی ...
بیشتر
هدف : پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل برنامه آموزشی برای دانشگاههای نسل چهارم در ایران انجام شد.روش شناسی: روش تحقیق از نظر هدف بنیادی و از نظر روش اجرا آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه بخش کیفی شامل خبرگان و اساتید برنامهریزی آموزشی دانشگاهی ایران در سال تحصیلی 400-1399 بودند که طبق اصل اشباع نظری 17 نفر از آنها با روشهای نمونهگیری گلولهبرفی و هدفمند بهعنوان نمونه انتخاب شدند. جامعه بخش کمی شامل کلیه دانشجویان مراکز آموزش عالی سراسر ایران در سال تحصیلی 400-1399 بودند که طبق فرمول کوکران 384 نفر آنها با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای بهعنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات در بخش کیفی از مصاحبه نیمهساختاریافته و در بخش کمی از پرسشنامه محققساخته استفاده شد که شاخصهای روانسنجی آنها تایید شدند. دادهها با روشهای کدگذاری در نرمافزار MAXQDA و تحلیل عاملی اکتشافی و مدلیابی معادلات ساختاری در نرمافزارهای SPSS و LISREL تحلیل شدند.یافته ها: یافتههای بخش کیفی نشان داد که 51 شاخص در قالب 7 مقوله رویکرد آموزشی مبتنی بر آموزش همتایان، آموزش مبتنی بر عمل، تسهیل فرصتهای شبیهسازیشده، توجه به روشهای یادگیری گروهی، یادگیری خودهدایتشده و خودراهبر، فعالیتهای مبتنی بر یادگیری اکتشافی و روشهای نوین تدریس شناسایی شد. یافتههای بخش کمی نشان داد که 34 گویه در قالب 7 مقوله مذکور قرار گرفتند که بار عاملی همه آنها بالاتر از 70/0، میانگین واریانس استخراجشده همه آنها بالاتر از 60/0 و پایایی همه آنها بالاتر از 80/0 بود. دیگر نتایج نشان داد که برنامه آموزشی برای دانشگاههای نسل چهارم بر هر هفت مقوله رویکرد آموزشی مبتنی بر آموزش همتایان، آموزش مبتنی بر عمل، تسهیل فرصتهای شبیهسازیشده، توجه به روشهای یادگیری گروهی، یادگیری خودهدایتشده و خودراهبر، فعالیتهای مبتنی بر یادگیری اکتشافی و روشهای نوین تدریس اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0P<).بحث و نتیجه گیری : با توجه به شناسایی هفت مقوله و اثر مستقیم و معنادار برنامه آموزشی پژوهش حاضر بر هفت مقوله، برنامهریزی جهت بهبود برنامه آموزشی برای دانشگاههای نسل چهارم از طریق هفت مقوله ذکرشده در بالا ضروری است.
مهدی مهدی؛ محمد یمنی دوزی سرخابی؛ مرتضی رضایی زاده؛ مرتضی منادی
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی بیعدالتیهای آموزشی و پژوهشی موجود نسبت به دانشجویان در حین تحصیل بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر نوع هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی بود. به این منظور، از رویکر کیفی پدیدارشناسی بهره گرفته شد. جامعه این پژوهش، دانشجویان یکی از دانشگاههای جامع دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. ...
بیشتر
هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی بیعدالتیهای آموزشی و پژوهشی موجود نسبت به دانشجویان در حین تحصیل بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر نوع هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی بود. به این منظور، از رویکر کیفی پدیدارشناسی بهره گرفته شد. جامعه این پژوهش، دانشجویان یکی از دانشگاههای جامع دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. تعداد 20 دانشجو طبق اصل اشباع نظری با روش نمونهگیری هدفمند و نمونهگیری معیار انتخاب شدند. گردآوری دادهها از طریق انجام مصاحبه نیمهساختاریافته صورت گرفت. روایی محتوایی ابزار مصاحبه توسط متخصصان موضوع و پایایی آن نیز با روش پایایی بین دوکدگذار با ضریب %78 مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل دادهها نیز، روش تحلیل مضمون فان کام به کار گرفته شد. یافتهها: یافتهها نشان داد که بیعدالتی آموزشی هشت مضمون اصلی و 45 مضمون فرعی و بیعدالتی پژوهشی پنج مضمون اصلی و 21 مضمون فرعی داشت. مضمونهای اصلی بیعدالتی در زمینه آموزشی، شامل ضعف اساتید در یاددهی، جدی نگرفتن درس و آموزش، انتقادپذیری پایین اساتید، بیضابطهبودن ارزیابی دانشجویان، تخریب انگیزه دانشجو، تحقیر دانشجو، به رسمیت نشناختن تنوع دانشجویان، و محدود بودن امکان دسترسی به استاد بودند. در زمینه پژوهشی نیز، مضمونهای اصلی بیعدالتی شامل تبعیض در پذیری دکتری، ایجاد محدودیت در همکاری با اساتید، ضعف و تبعیض در ارائه راهنمایی علمی، نگاه ابزاری به دانشجو، و مشکلات تأمین منابع مورد نیاز پژوهشها میشدند. این بیعدالتیها به عنوان عواملی هستند که تأثیرات منفی بر ایجاد و تقویت قابلیتهای اساسی دانشجویان، یعنی احترام و کرامت، دانش و تخیل، انسجام عاطفی، آمادگی یادگیری، صدا، داشتن آرزو، استدلال عملی، و روابط و شبکههای اجتماعی میگذارند.بحث و نتیجهگیری: برگزاری کارگاههای آموزشی برای اساتید با موضوع عدالت آموزشی و پژوهشی، افزایش تنوع اساتید و محتوای آموزشی ارائهشده متناسب با تفاوتهای دانشجویان، توجه به نظرات دانشجویان در مسائل مختلف دانشگاه و رسیدگی به اعتراضهای آنان، راهکارهایی هستند که برای رفع بیعدالتیهای موجود توصیه میشوند.
اعظم جعفرزاده؛ اصغر سلطانی؛ بدرالسادات دانشمند
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تجربة زیستة اعضای هیأت علمی از راهبردهای تعامل استاد - دانشجو در محیطهای دانشگاهی بود. روش شناسی: روش پژوهش پدیدارشناسی بود که طی آن ادراکات و فهم اعضای هیأت علمی از تعامل با دانشجویان بررسی گردید. جامعه آماری شامل همه اعضایهیأت علمی دانشکدههای علوم و فیزیک دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی 98-1397 ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تجربة زیستة اعضای هیأت علمی از راهبردهای تعامل استاد - دانشجو در محیطهای دانشگاهی بود. روش شناسی: روش پژوهش پدیدارشناسی بود که طی آن ادراکات و فهم اعضای هیأت علمی از تعامل با دانشجویان بررسی گردید. جامعه آماری شامل همه اعضایهیأت علمی دانشکدههای علوم و فیزیک دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی 98-1397 به تعداد 81 نفر بود. با نمونهگیری هدفمند و رسیدن به اشباع نظری، 18 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. از طریق بررسی عمیق پژوهشهای انجام شده در موضوع تعامل استاد – دانشجو، سوالات مصاحبه تهیه گردید و مصاحبهها به شکل نیمهساختاریافته انجام شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها نیز از شیوة کدگذاری سه مرحلهای باز، محوری و انتخابی استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان داد که شرایط شکلگیری تعامل استاد - دانشجو، شامل عوامل زمینهساز و افزایشدهنده تعامل مانند درک موضوع درسی توسط دانشجو، برگزاری ساعات رفع اشکال و وجود انگیزه در استاد و دانشجو، و عوامل کاهشدهنده تعامل مانند ماهیت تئوری دروس، سطح علمی پایین دانشجو، حجم بالای کار عملی و تحقیقاتی، زمان محدود و عدم اعتماد به نفس دانشجو بودند. نتایج همچنین نشان داد که راهبردها و روشهای تعامل با دانشجو شامل راهبردهای عام، شرایطمدار و دانشجومدار بودند. علاوه بر این، پیامدهای اتخاذ راهبردهای تعامل استاد - دانشجو نیز شامل پیامدهای مبتنی بر دانشجو مانند تاثیرات علمی، شخصیتی، اجتماعی، شغلی، و همچنین پیامدهای مبتنی بر استاد مانند کسب تجربه، به روز شدن اطلاعات و دانش استاد، احساس رضایت درونی، و دریافت بازخورد برای شناسایی نقاط قوت و ضعف بودند.بحث و نتیجهگیری: نتایج حاصل دلالتهای مهمی برای برنامهریزان درسی آموزش عالی در راستای بهبود زمینههای تعامل استاد - دانشجو دارد. بر این اساس لازم است که از محتوای تعاملی با ماهیت عملی و مشارکتی، و شیوههای تدریس مبتنی بر راهبردهای تعاملی مختلف استفاده شود و برای دسترسی بیشتر دانشجو به استاد از طریق فعالیتهای خارج از کلاس و فراهم آوردن فرصت ارتباط بیشتر دانشجو با استاد در سطحی شخصیتر برنامهریزی گردد.
شیوا شعبانی؛ علی بدیع زاده؛ حمیدرضا سعیدنیا؛ کامبیز حیدرزاده هنزائی
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل برند سازی کارآفرینانه با رویکرد اخلاق اجتماعی در شرکتهای آموزشی دانش بنیان انجامشد.روش: با توجه به هدف پژوهش، پژوهش حاضر با استفاده از روش دلفی فازی و در سه مرحله انجام شد. جامعه پژوهش حاضر را خبرگان صنعت بازاریابی و برند سازی تشکیل دادند. در این پژوهش از روش نمونهگیری هدفمند استفادهشده و ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل برند سازی کارآفرینانه با رویکرد اخلاق اجتماعی در شرکتهای آموزشی دانش بنیان انجامشد.روش: با توجه به هدف پژوهش، پژوهش حاضر با استفاده از روش دلفی فازی و در سه مرحله انجام شد. جامعه پژوهش حاضر را خبرگان صنعت بازاریابی و برند سازی تشکیل دادند. در این پژوهش از روش نمونهگیری هدفمند استفادهشده و 20 نفر از خبرگان صنعت بازاریابی و برند سازی بهعنوان نمونه انتخاب گردیدند. برای گردآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانهای (کتابها و مقالههای مرتبط) و پرسشنامه برای سنجش و اندازهگیری متغیرهای این پژوهش استفادهشد.یافته ها: نتایج پژوهش حاصل از پاسخهای 20 نفر از خبرگان بازاریابی و برند سازی این صنعت، نشان داد که اخلاق از مؤلفههای تأثیرگذار دربرند سازی کارآفرینانه در شرکتهای آموزشی دانشبنیان میباشد و شامل پروفایل مدیریت استراتژیک، پیشنیازهای فنی- اجرایی، پیشنیازهای کارآفرینانه سازمان، پیشنیازهای ذینفعان، محتوای ارزش برند، القائات برند، جنبههای فنی برند، مشارکت برند، ماهیت ذهنی برند، مدیریت برند، راهبردهای رقابتی، راهبردهای مدیریت اجرایی، رعایت اخلاق حرفهای، راهبردهای تبلیغات و پیشبرد فروش، زمینه حکمرانی عمومی، زمینه حکمرانی شرکتی، زمینه اجتماعی، زمینه فناورانه، زمینه اقتصادی، زمینه طبیعی، زمینه اخلاقی، پیامدهای مالی، پیامدهای رقابتی، پیامدهای مشتری، پیامدهای عملیاتی میباشد.نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش اخلاق اجتماعی و رعایت آن دربرند سازی کارآفرینانه شرکتهای آموزشی دانشبنیان تأثیرگذار است و به رشد کسب وکار، ایجاد اطمینان در مشتری، توسعه مشتریان وفادار، خلق تصویر ذهنی ارزشمند و اخلاقی از برند، حفظ مسائل زیستمحیطی و توسعه پایدار کمک مینماید.